نويسنده مطالب

چگونه خوش ، چگونه هميشه

 

 

 

پيشگفتار: زندگی خانوادگی (3)

چه خوب است نشاط جواني هميشگي باشد؟ ...................... چه خوب است.
چه خوب است زيبايي هميشگي باشد؟ ................................ چه خوب است.
چه خوب است خوش بودن هميشگي باشد؟ ...................... چه خوب است.
اينها مطالبي است كه با پي گيري جلسات سايت زندگي راه رسيدن به آنها را خواهيد شناخت. اما با همه اينها، از نويسنده سايت، اين يك مطلب را بپذيريد. (يك مطلب): حتي اگر قصد نداريد به نشاط جواني، زيبايي، خوشي هميشگي برسيد، براي استفاده بهتر، لذت بخش تر از اين خوبيها، باتوجه به از بين رفتنشان، به دنبال تشكيل زندگي خانوادگي باشيد. براي اينكه مطلب براي شما بهتر مفهوم شود، پيشنهاد مي كنم پيشگفتارهاي جلسات 6 تا اين جلسه را مطالعه نماييد.
قدرشناسي و تشكر، امري است كه سبب زيادي نعمت براي انسان مي گردد. اين مطلب در زندگي خانوادگي هم صادق است. مرد در پايان يك روز كاري وقتي به منزل بر مي گردد، خسته است، اما چه خوب است با خود انديشيده باشد، همسر من نيز در منزل مشغول شستشو، غذاپختن، نظافت، فرزندداري بوده است، و او نيز خسته است. پس چه خوب است او هم با رويي خوش با همسر خويش برخورد نمايد، و از او بخاطر زحماتش قدرشناسي نمايد. گاهي وقتها تنگ خلقي زن، در ايتداي ورود مرد به خانه، در اثر برخوردي است كه با بچه ها داشته است. مرد بايد با گذشت از اين تنگ خلقي، علت قضيه را بيابد و در رفع آن كوشش نمايد. اصولا در دوام و خوشي زندگي خانوادگي، گذشت، چشم پوشي از خطا، بسيار مؤثر مي باشد، كه شما را به آن دعوت مي نمايم. اگر اينكار انجام گيرد، بجاي اينكه زندگي ها به دعوا و سرانجام طلاق بيانجامد، و يا بالاخره چندين روز دچار كدورت باشد، با تلاطمي اندك، حالت عادي و خوش خود را بدست خواهد آورد.... مي توانيد امتحان كنيد.

من چه بگويم در بزرگي آنها كه بزرگند، در نهايت كوچكي

ميدانيد كه مدتي است در اين زمينه كار مي كنم كه زلف سايت زندگي را با زلف انبياء (ع) گره بزنم. آخر سايت زندگي مي داند كه حيات از كجا مي جوشد و بيرون مي آيد. بگويم؟ نه...... زود است. زود. يكي از انبياء حضرت محمد (ص) است، خوب است قدري از اخلاق و معجزات اين وجود پاك و مهربان بگويم.
داستاني از اخلاق حضرت محمد (ص) – بحر سقا گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود: اي بحر، خوش خلقي مايه آساني امور است. (يعني كارها روان و خوب پيشرفت مي كند). سپس فرمود: آيا داستاني را كه همه اهل مدينه مي دانند برايت نقل نكنم؟ بحر عرض كرد: چرا. امام صادق (ع) فرمود: روزي رسول خدا (ص) در مسجد نشسته بود كه كنيز يكي از اهل مدينه آمد و خود او هم ايستاده بود. كنيز گوشه جامه پيغمبر را گرفت. حضرت رسول بخاطر آن زن برخاست، ولي او چيزي نگفت. پيغمبر (ص) هم با او چيزي نفرمود و نشست. تا سه مرتبه كنيز اين كار را كرد و حضرت رسول هم بلند شدند و نشستند و اعتراضي به زن نكردند. پيغمبر در مرتبه چهارم برخاست و كنيز پشت سرش بود، آنگاه رشته اي از جامه حضرت برگرفت و برگشت. مردم به كنيز گفتند: خدا ترا چنين و چنان كند كه رسولخدا (ص) را سه بار ايستاندي و چيزي به او نگفتي، كه او هم بتو چيزي نفرمود، از پيغمبر چه مي خواستي؟ كنيز گفت: ما بيماري داريم. اهل خانه مرا فرستادند كه رشته اي از جامه پيغمبر برگيرم تا بيمار از آن شفا جويد و چون خواستم رشته را برگيرم، مرا ديد و برخاست، من از او شرم كردم كه رشته را برگيرم در حالي كه مرا مي بيند، و نمي خواستم در گرفتن رشته با او مشورت كنم، تا در مرتبه چهارم، رشته را برگرفتم. آنچه كه در اين داستان ديده مي شود، اينست كه حضرت رسول اكرم (ص) چگونه افراد را از لحاظ خلق خود در وسعت مي گذاشته اند، به طوري كه كنيزي چهاربار، سبب ايستادن حضرت رسول (ص) مي گردد، و بالاخره هم با او حرفي نمي زند، ولي ايشان متعرض او نمي شوند. چقدر خوب است ما هم با داشتن خلق نيكو، به ديگران اجازه بدهيم در كنار ما زندگي كنند.
معجزات حضرت رسول اكرم (ص) – حضرت محمد (ص) تمام معجزات انبياء پيشين را داشته اند، و اضافه بر آنها، كارهاي فوق العاده از ايشان سر زده است. شايد تعجب كنيد، مگر نخ لباس رسول خدا مي تواند كسي را شفا بدهد؟ اما از موجودي كه به بركت او درختي كه تكيه گاه حضرت بود، در همه فصول سال، سرسبز مي ماند وا زاو امور فوق العاده بسيار، تاريخ ثبت نموده است، اين شفا يافتن، امري عادي است.
آمدن باران به دعاي حضرت محمد (ص) – چون قبايل عرب با يكديگر در آزار حضرت رسول اكرم (ص) اتفاق كردند، حضرت دعا نمود، كه خداوندا عذاب خود را سخت كن بر قبايل ْ«مضر» و مانند قطحي زمان يوسف (ع) براي ايشان قرار بده. پس باران هفت سال بر ايشان نباريد و در مدينه نيز قحطي ايجاد گشت. عربي بيابان نشين به خدمت آن حضرت آمد واز طرف اعراب طلب كمك و دادرسي كرد. گفت: درختان ما خشكيد و گياههاي ما از بين رفت و شير در سينه حيوانات و زنان ما نمانده و چهارپايان ما هلاك شدند. پس حضرت حمد و ثناي حق تعالي ادا نمود و دعاي باران خواند و در اثناي دعاي آن حضرت باران جاري شد و يك هفته باريد و چندان باران آمد كه اهل مدينه به شكايت آمدند و گفتند يا رسول الله مي ترسيم غرق شويم و خانه هاي ما منهدم شود، پس حضرت اشاره فرمود بسوي آسمان و گفت: اللهم موالينا و لاعلينا، خداوندا بر حوالي ما بباران و بر ما مباران و به هر طرف كه اشاره مي فرمود، ابر گشوده مي شد، پس ابر از مدينه برطرف شد و بر دور مدينه مانند زيوري زيبا حلقه زد. بر اطراف مانند سيلاب مي باريد و بر مدينه يك قطره نمي باريد و يك ماه سيلاب در رودخانه ها جاري بود.
به دعاي حضرت دو طفل مرده زنده شدند – يكي از اهالي مدينه بزغاله اي داشت، آن را ذبح كرد و به همسر خود گفت كه قسمتي از آن را بپز و بخشي را كباب نما، شايد حضرت رسول (ص) امشب افطار به منزل ما بيايد و بسوي مسجد رفت. او دو فرزند كوچك داشت. چون ديدند كه پدر ايشان بزغاله را كشت، يكي به ديگري گفت بيا تو را ذبح كنم. كارد را گرفت و او را سر بريد. مادر كه آن حال را مشاهده كرد فرياد نمود. آن پسر ديگر از ترس گريخت و از بام به پايين افتاد و مرد. آن زن صبور و باحيا، كه منتظر آمدن حضرت رسول (ص) بود، هر دو طفل مرده خود را پنهان كرد و غذا پخت. چون پيغمبر تشريف آوردند، جبرئيل (ع) فرشته مقرب خدا نازل شد و عرض كرد: يا رسول الله بگو كه صاحبخانه اطفالش را حاضر گرداند. چون پدر اطفال به طلب پسرها بيرون رفت، مادر مطلب را پوشانيد و گفت نيستند. (بالواقع زناني چنين صبور، احترام كننده به ميهمان، از چه مقامي برخوردار هستند؟). صاحبخانه به نزد حضرت رسول برگشت و عرض كرد، فرزندان منزل نيستند. حضرت اصرار كردند بايد پسران حتما بيايند، پدر دو مرتبه به دنبال اطفال آمد و اصرار بسيار كرد، اين بار، مادر پسران، پدر را بر حقيقت ماجرا آگاه كرد. پدر همان دو طفل مرده را نزد حضرت رسول خدا حاضر كرد. [چرا كه رسول الله اصرار داشتند كه بايد فرزندان باشند]. پيغمبر اكرم دعا كردند و خدا هر دو پسر را زنده كرد و عمر بسيار كردند.
اينگونه معجزات از انبياء مهربان، و اخلاق نيكو از ايشان، سبب اين است كه سايت زندگي مرحله به مرحله، اعتماد بيشتري به اين آفريدگان پاك پيدا نمايد، و از طريق ارتباط با آنها، با مركز خوبيهاي بي نهايت، يعني خدا، رابطه مستحكم، اختيار كند. اين رابطه مستحكم با مركز خوبيها، سبب آن است كه خوبيها (زندگي، ثروت، علم، قدرت، زيبايي ، خوشي و ...) به طور روزافزون و هميشگي براي انسان مهيا گردد. اما اينكه اين رابطه مستحكم چگونه ايجاد مي شود، چيزي است كه بايد به تدريج آن را بيان نمايم.
تا جلسه بعد، براي شما آرزوي موفقيت مي كنم.


 


 

با تشکر


 

 


 

  جستجو
جستجو پاسخ به سوالات آرشيو اين بار تماس با ما صفحه اصلی

All Rights Reserved Zendegi.Info© 2001-2002