نويسنده مطالب

چگونه خوش ، چگونه هميشه

 

 

 

پيشگفتار: سرمايه داري با اموال غير قابل شمارش ورشكست شد!


لابد مي پرسيد اين سرمايه دار كيست؟ تعجبتان وقتي بيشتر مي شود كه بگويم ، از اين سرمايه دارها، بسيار بر روي كره زمين هست. بلكه كره زمين را پر كرده است. بيشتر تعجب كرديد؟ هان .
اين سرمايه دار من و شما هستيم، انسان. براي اينكه مطلب روشن شود، قدري از سرمايه خودمان را بيان مي‌كنم.
سرمايه:
- زندگي ، چه نعمتي . چشمه آبي كه مزه حيات دارد، لطافت، روشنايي. زندگي.
- عمر ، فرصتي كه انسان در آن بهره مند است و زمان براي كسب كردن است.
- جواني، كه نهايت قدرت و نشاط انسان ، براي راه جستن ، كوشش ، و ترقي مي باشد.
- سلامتي، كه چقدر از آن غافليم ، بله، سلامتي، احساس خوب امنيت، آرامش و به سركار بودن اجزاي انسان، كه زمينه بسيار مهم، در سعي كردن ما مي باشد.
- زيبايي، چه نعمت خوبي، كه مطلوب همه است. مي خواهم زيبا باشم، مي خواهي زيبا باشي، و مي‌خواهند زيبا باشند، مخصوص بانوان .
- قدرت، كه لازمه انجام امور است.
- علم، چراغ راه مي باشد و بكار بردن قدرت، لازمه اش علم است. بايد علم داشت و سپس قدرت را بكار زد و عمل كرد.
اين ها بخشي از سرمايه انسان است كه براي آن قيمت نمي توان گذاشت . حال انسان پير شد، و در آستانه مرگ و رفتن از دنياست. زندگي، عمر، جواني اش را مصرف كرد و از دست داد. سلامتي به او بدرود گفت. زيبايي اش تبديل به چين و چروك و پيري گرديد. قدرت اش به ضعف مبدل گشت. نتيجه؟

 


يك سرمايه دار كه ور شكست شد.

مگر


كسي كه از زندگي اش بگونه اي استفاده نمود كه به معدن زندگي رسيد . روز به روز هستي اش بيشتر گشت و زنده ، در ارتباط با معدن زندگي از دنيا رفت. كسي كه از قدرت و نشاط جواني استفاده نمود، و مركز قدرت و نشاط را يافت، و در رابطه با اين مركز از دنيا رفت، از سلامتي استفاده نموده به مركز سلامتي دسترسي پيدا كرد، و در ارتباط با مركز سلامت جهان را بدرود گفت، كسي كه از زيبايي اش استفاده نمود، به خورشيد زيبايي راه يافت ، روز به روز زيبا گشته و در ارتباط با خورشيد زيباييها از جهان رفت، از قدرت بهره برد، به منبع قدرت راه يافت ، و در رابطه با اين منبع ، قدرتمند از دنيا رفت ، يعني از سرمايه ابتدايي خود ، زندگي، عمر ، جواني ، سلامتي، زيبايي، قدرت، بهره برد و آنها را زياد نمود، بسيار زياد ، رو به بي انتها، چنين كسي ور شكست نشده است، و سود بي حساب برده است. اما اگر اينگونه نباشد، و آب حيات زندگي، و جوشش درخشان جواني را در راه خواسته نفس مصرف نمايد، زيبايي و قدرت و سلامتي را ، صرف خواهشهاي خود نمايد، سرمايه گرانقدر خود را از دست داده و فقير و ورشكسته از دنيا مي رود . كمي فكر كنيد . . . . . . . اينطور نيست؟


و چه زيباست اين كلام قرآن مجيد :
اذهبتم طيباتكم في حيوتكم الدنيا
چيزهاي خوبتان را در زندگي دنيا از بين برديد

آداب خوش زيستن


من چيستم؟
اگر انسان بخواهد از دستگاهي استفاده نمايد ، مسلماً بايد نسبت به آن شناخت داشته باشد و طرز كار با آن را بياموزد. يك كامپيوتر در دست انساني كه به كارآيي هاي آن آگاهي ندارد ، يا اطلاعش كم مي باشد، يك دستگاه بدون استفاده يا كم سود مي باشد. شناخت ، از امور كاملاً ضروري در بهره برداري از محيط‌ها و دستگاهها مي باشد. آيا نسبت به خودمان چقدر شناخت داريم؟ آيا به تمام كارآيي ها و مزيتهاي خويش آگاه هستيم؟ اگر بطور ناشناخته از خود بهره برداري نماييم، بخود صدمه ها مي زنيم. درست مثل اينكه يك دستگاه را در دست كودك بسپاري كه از آن استفاده نمايد، اين دستگاه يا بلااستفاده باقي مي ماند و يا صدمه هاي بسيار مي بيند. انسان كه خود را ناشناخته، از خويش بهره برداري مي نمايد، بخود صدمه ها مي زند و از مزيت‌ها بي بهره مي ماند. از وسايلي كه بطور فوق العاده او را ترقي مي دهد، و در وجود او هست، محروم مانده و به رشدهاي فوق العاده عظيم نمي رسد. در راستاي خوش زيستن، خوشي اي كه روز به روز زياد گردد و هميشگي باشد، شناخت خود و استعدادهاي خويش بسيار مهم مي باشد، خوب است در اين جهت، بعضي كلمات را كه خاندان حضرت محمد (ص) بيان نموده اند ، براي شما نقل كنم.
- شناخت خود سودمند ترين دانشهاست.
- كسي كه خود را بشناسد. پس به تحقيق به نهايت هر علم و شناختي مي رسد . . . . اين كلامي بسيار عظيم است. علتش اينست كه خالق اين جهان، هستي را با برنامه ريزي و دقت خلق نموده است و در اين زمينه شواهدي در جلسات قبل بيان گرديده است. پس براي كمال ما و ازدياد علم و شناخت ما نيز ، برنامه و راه و وسايلي را نهاده است. اگر بخود شناخت پيدا كنيم، خواهيم ديد كه اين وسايل رشد علم در درون ما جايگاهي كاملاً كارساز دارند، كه با شناخت و استفاده ما از آنها ، به نهايت هر علم و شناختي مي‌رسيم. اي افسوس بر اين انسان، كه از خود، بصورت يك كتاب بسته استفاده مي نمايد، در حاليكه اگر اين كتاب را بگشايد، جهاني زنده و نوراني ، با لطافت و شكوه مي بيند، و مراتب بهره برداري از نعمتها و رشد را با سرعت و قدرتمند طي مي نمايد.
- در شناخت خودت نادان مباش ، پس به درستي، كسي كه خود را نمي شناسد، مثل نادان به همه چيز مي‌باشد . . . . . . . اگر انسان بدون شناخت، و با وسايل ابتدايي فهم، با جهان خارج و اشياء بر خورد نمايد، از آنها يك شناخت ابتدايي و نا صحيح بدست مي آورد. درست مثل اينكه از پشت پرده ها ، پديده‌اي را مشاهده كني، كه بنظر چيز ديگري مي آيد تا وقتي كه پرده ها از جلوي چشم شما كنار رود و حقيقت آن چيز را ببيني . به همين خاطر كلام ذكر شده بيان مي نمايد: كسي كه خود را نمي شناسد، مثل اين است كه همه چيز را نمي شناسد . يعني ، دانشش به اشيايي كه مي شناسد، دانش صحيح و عميق نيست.
با اين مقدمه تا حدي اهميت خود شناسي براي شما روشن گرديد. اصلاً چه بسا با اين موضوع آشنايي داشتيد اما راستي ، شما چيستيد ؟ چه مشخصه ها و نيروهايي داريد؟ آيا فكر كرده ايد؟ آيا نقشه و طرحي از خود در اختيار داريد؟ درباره اين مطلب اساسي قدري بيانديشيد و حتي يادداشت نماييد تا از جلسه بعد درباره آن صحبت نمايم. حتماً اين كار را بكنيد. موفق باشيد.



با تشکر


 

 


 

  جستجو
جستجو پاسخ به سوالات آرشيو اين بار تماس با ما صفحه اصلی

All Rights Reserved Zendegi.Info© 2001-2002