پيشگفتار: به ، از اين شهر « تهران»
چقدر زيبايي، خيابانها ، خيابانهاي مرتب ،
بزرگراهها ، راههاي گذرنده از كوهها ،دشت ، جنگلهاي مصنوعي ، ساختمانهاي زيبا با
شكلهاي گوناگون ، برجها ، پلها ، دورنماهاي شهر از بالاي بلنديها ، ماشينهاي براق و
تندرو ، رنگهاي گوناگون ، بازارها، مغازه ها ، اجناس لوكس، ….. جا انداختي،
خانمهاي زيبا ، آرايش كرده ، رها ، خود را جلوه دهنده ، شوخ ، همراه با مردان محرم
و نامحرم ، چه آسماني ، چه آهنگهايي ، شاد ، عشقي ،….جوجه كباب ها ، پيتزاها ،
رستورانها ، فروشگاهها ، پاركها ، ميدانها ، ….اي تهران ، شهر خوشي هستي ، خوشي .
آهاي ، آهاي ، آهاي
نويسنده سايت: چيه ؟ صداي يك نفر از
گوشة آسمان مي آيد .
بنويس :
نويسندة سايت: چه بنويسم ؟
بنويس : تهران زيبا ، خراب مي شوي ، مگر نشده است ؟ همين قسمت مركزي شهر
امروز، ميدان ارك دربازار، تهران قديم بود ، دوازده دروازه داشت ، يعني درهايي كه
از آن داخل شهر مي شدند . بعضي از دروازه ها هنوز اسمهايشان ، نه خودشان ، باقي
هستند. دروازه شميران ، دروازه دولت. خانه هاي آن زمان بسياري خراب شد ، خيابانهايش
كه محل درشكه و اسب بود ، ويران گشت … تهران بزرگتر شد،مولوي ، پل چوبي ، ميدان
فوزيه ، جاده قديم شميران ، ميدان فردوسي ، و …..اما اين بزرگتر هم ، با همة خوشيها
، عيش و نوش ها ، سرودهايش ، راه كهنگي و مرگ را پيمود ، نمي بينيد كه ساختمانهاي
آن دوره را ، يكي يكي خراب مي كنند و جاي آن مي سازند . مردان و زنان آن موقع، يكي
يكي پير مي شوند ، مي ميرند و درخاك دفن مي كنند ...
تهران ، بسيار بزرگ شد ، ميدان آزادي، جنت آباد ، فلكة چهارم تهران پارس ، شهر ري ،
شميرانات ، سوهانك، فرمانيه و….تهران امروز .
تهران امروز هم ، راه مرگ و فنا را طي خواهد كرد . مثل گذشته چهره هاي زيبا ، پير
خواهند شد، بدنهاي سالم ، دچار بيماري خواهند گشت ، ثروتها ، آب خواهند شد ، مصائب
و گذشت زمان همچنانكه رسم دنياست ، بر سر آن خواهند ريخت ، تازه اش را كهنه خواهند
كرد، زيبايش را زشت مي نمايند ، خوشي اش را ناخوشي مي سازند ، آباديش را ويران مي
نمايند،زنده هايش را مرده مي كنند و تهران بسيار خوش و زيبا ، رها و چشمگير، محل
عبرت خواهد شد . همچنانكه در اين مدت ، همه جاي عالم ، چنين سيري را خواهند كرد ،
از واشنگتن گرفته ، تا مسكو ، از پاريس تا بن ، از پكن تا توكيو، از آفريقا تا
استراليا . …..همه جا محل عبرت خواهند گشت .
آيا مي شود قبل از اينكه ما خود وسيلة عبرت گرفتن و
پند آموزي براي نسل بعدي شويم ، از گذشته ها پند آموزيم .
عبرت : اين خوشي ، زيبايي ، ثروت ، لذت ، كه از بين مي رود ، و در اين شهر
هست، چگونه ميتوان شيفتة آن بود ؟
پس بايد شيفتة چه بود ؟
اين سئوالي است كه درجلسات گذشتة سايت ، جواب آن داده شده است . مي توانيد از آرشيو
مطالب گذشته را باز بيني نمائيد.
پس بايد شيفتة چه بود ؟
آداب خوش زيستن
من چيستم ؟ (2)
پيرو مطالب جلسة قبل ، اميدوارم در شناخت خود دقتي كرده باشيد ، راستي چطور مي
توانيم بدون شناسايي خود ، از خويش استفاده نماييم . حتي اگر شناخت سطحي يك اپراتور
كامپيوتر نباشد ، مي تواند از آن استفاده نمايد ؟ چگونه بدون شناخت از كارآيي ها مي
توانيم از خويش ، بهره برداري نماييم ؟
با اين مقدمه شروع مي نمايم در معرفي انسان :
ـ من : هر فرد انساني ، يك شخص ، يا من ، يا روح است ، كه با اجزايي درتماس
مي باشد . براي اينكه از اين ، شخص يا من يك شناخت ابتدايي پيدا نماييد، مي بينيد
كه اجزاي بدن خود را به يك من نسبت مي دهيد . مي گوييد دست من ،پاي من ، چشم
من، گوش من و ….مي گوييد اينگونه مي انديشم، و هر كس كمي به خود دقت كند ، اين
احساس وجود شخص و من را خواهد كرد .
اجزايي كه با من ( انسان ) در تماس هستند .
- جسم : يكي از اجزايي است كه با انسان در تماس مي باشد . يعني هر شخصي جسمي
دارد . تركيب شده از دست و پا، سرو چشم و گوش و …….
- سيستم رابط بين من ( روح ) و جسم : براي اينكه شخص ،من ، روح ، بتواند در
جسم تصرف نمايد مثلاُ از دست استفاده كند ، احتياج به يك سيستم رابط است ، اعصاب ،
از اين سيستم رابط مي باشد .
نفس : همان كه مي خواهد .همان كه غضب مي كند. وقتي بوي چلوكباب را مي شنويد
، دلتان هواي آن غذا را مي نمايد . وقتي جنس مخالف زيبايي را مي بينيد ، او را مي
خواهيد. زماني كه مطلبي خلاف خواستة شما انجام مي گيرد ، به خشم مي آييد . مثلا در
خانه ، برادر كوچكتر به سر كتابخانه شما رفته و مدارك را بهم ريخته سبب غضب شما مي
شود ، و آنچه كه شبيه اين مطلب است . نفس كارش خواستن و غضب كردن است .
اين كه انسان ميل به خوردن ، نوشيدن ، همسر داشته باشد ، براي بقاي انسان و ادامه
نسل او ضروري است . اما اين ميل و خواستن ،يعني نفس ، اگر انسان را ، روح را ،
درتحت قبضة خود بگيرد ، مشكل ساز و سبب هلاكت است . اينكه انسان هر چه را ميل كند ،
قصد نمايد بخورد ، جدا از اينكه آيا برايش خوب است يا بد ، بدون درنظر گرفتن چقدر
خوردن ، با رعايت نكردن اينكه آيا اجازه خوردن آن را دارم يا نه ، هلاكت آور است .
يعني مطيع بودن نفس انسان را به ضرر مي اندازد . اگر آنچه را كه اجازة خوردن آن را
ندارد ، بخورد، مواخذه اجتماعي و الهي دارد . اگر چيزي را كه برايش خوب نمي باشد،
تناول نمايد ، برايش بيمار كننده خواهد بود . اگر زياد تر از اندازه لازم ، بخورد ،
بيماريها ، كند ذهني ، در انتظار اوست .
چه بسيار زدنها ، دستور دادنها ،تصميم ها ، از روي غضب است . يعني به اشاره نفس
انجام مي گيرد ، و مي توانيد بررسي نمائيد كه اين موارد ، چطور انسان را از حيثيت
خانوادگي ، اجتماعي و الهي ساقط مي نمايد . غضب خوب است ، و اگر انسان آن را نداشته
باشد ، نمي تواند ناملايمات را از خود دور نمايد ، ولي اينكه شخصي تحت فرمان غضب و
نفس باشد ، مصيبت بار است . براي اينكه مطلب براي شما روشن شود ، دو جمله از كلمات
حضرت علي (عليه السلام) را براي شما بيان مي كنم .
دشمن ترين دشمنان انسان، نفس اوست كه بين دو پهلويش واقع مي باشد. دشمني آن
را ميتوانيد ببينيد كه چگونه انسان ، مالها غصب مي نمايد ، و به روابط نامشروع بين
زن و مرد آلوده مي شود ، جنايتها مي كند ، كه بخاطر نفس مي باشد .
- دشمن ترين دشمنان تو ، غضبت و شهوتت «خواستنت» است ، پس كسي كه مالك آن دو شود،
درجه اش بالا مي رود و به مقصود از آفرينش خود مي رسد. (درخت به ثمر نشسته مي
گردد . )
در اين كلام شريف ، حضرت مي فرمايد كه غضب و شهوت را بايد مالك بود ، و طبق ميزاني
به كار برد ، اين ميزان جزئي ديگر از وجود انسان است يعني عقل ، كه در جلسة بعد به
آن مي پردازم.
پس فعلا نقشه وجود انسان چنين مي شود:
تا بار بعد شما را به خدا مي سپارم.
با تشکر
|